برای مشاهده یافته ها از کلید Enter و برای خروج از کلید Esc استفاده کنید.

اکسچنج 98

دولوپر 98 ارائه دهنده خدمات فریلنسری، خرید و فروش پول های الکترونیک ازرهای دیجیتال با پشتیبانی 24 ساعته و خدمات رسالی سریع خرید و فروش نقد کردن درآمد بین المللی

  • پی پال
  • پرفکت مانی
  • وبمانی
  • اسکریل
  • و کلیه ارزهای دیجیتال

آموزش پرایس اکشن : چگونه با این استراتژی معامله کنیم؟

استراتژی های حرفه ای و سود آور ترید باید ساده باشند. ترید کردن به خودی خود کار سختی است و ارتباط زیادی با حالات روحی و روانی و مدیریت ریسک دارد.همچنین سازگار شدن با تغییر سیکل های بازار نیز ساده نیست و این همان دلیلی است که چرا یک استراتژی ترید باید ساده باشد. البته سادگی به معنای آسان بودن نیست اما یک استراتژی ترید ساده، به شما اجازه می دهد تا حرکات قیمت را به شکل موثری درک کنید. شما باید قادر باشید تا با یک نگاه به چارت قیمت متوجه شوید که آیا موقعیتی برای ترید کردن وجود دارد یا خیر. به یاد داشته باشید که یک ترید عالی خودش را به وضوح نشان می دهد. به همین دلیل در این مقاله به معرفی استراتژی پرایس اکشن می پردازیم و آن را به صورت ساده توضیح می دهیم.

پرایس اکشن چیست؟

استراتژی پرایس اکشن، راهی برای تصمیم گیری صحیح از روی یک نمودار قیمتی برهنه است. نمودار قیمتی برهنه به این معنی است که هیچ شاخص یا اندیکاتوری برای دو عدد میانگین متحرک وجود ندارد، تا به تشخیص نواحی و روندهای پشتیبانی و مقاومت دینامیک کمک نماید. تمامی بازارهای اقتصادی، اطلاعاتی در مورد حرکات قیمتی یک بازار در فواصل زمانی مختلف ارائه می دهند؛ این اطلاعات در نمودارهای قیمتی نمایش داده می شوند.

نمودارهای قیمتی انعکاس دهنده باورها و رفتارهای تمامی شرکت کننده ها (انسان یا کامپیوتر) در معامله در یک بازار، در زمانی مشخص هستند، و این باورها در نمودار قیمتی بازار به شکل پرایس اکشن ظهور پیدا می کنند.

در حالی که اطلاعات اقتصادی و دیگر رویدادهای اخبار جهانی، تعیین کننده های حرکات قیمتی در یک بازار هستند، برای انجام معاملات موفق در این بازارها، نیازی به تحلیل این داده های نداریم. دلیل آن نیز بسیار ساده است؛ چرا که تمامی اطلاعات اقتصادی و اخبار جهانی که باعث تغییر قیمت ها در یک بازار می شوند، در نهایت توسط پرایس اکشن در نمودار قیمتی بازار ظهور می یابند.

همچنین بخوانید |  معرفی صرافی کوینکس CoinEx و نحوه ثبت نام در آن

از آن جایی که پرایس اکشن بازار، انعکاس دهنده تمامی متغیرهای تاثیرگذار بر بازار در هر مدت زمان مشخصی هستند، بنابراین استفاده از اندیکاتورهای کند قیمتی همچون، stochastics و RSI و MACD تنها تلف کردن وقت به حساب می آیند.

تحرکات قیمتی، تمامی سیگنال هایی را که برای توسعه یک سیستم معاملاتی سودمند و با درصد برد بالا نیاز دارید، برای شما فراهم می کند. به مجموعه این سیگنال ها، استراتژی های معاملاتی پرایس اکشن می گویند، و از آن ها می توان برای تشخیص تغییرات قیمت بازار و پیش بینی تغییرات بعدی آن با دقت زیاد کمک گرفت، و از این جهت می توانند یک استراتژی معاملاتی با احتمال سود زیاد باشند.

معامله گران پرایس اکشن

معامله گر

این معامله گران یا تریدرها نوسانات قیمت، الگوهای نموداری، حجم معاملات و دیگر اطلاعات بازار را با یک دیگر ترکیب می کنند، تا تصمیم بگیرند که وارد معامله شوند یا خیر. آن ها به شکلی ساده و مینیمالیستی به بازار نگاه می کنند. البته این به بدان معنا نیست که این بهترین روش برای تحلیل بازار است. استفاده از این روش به درک خوبی از بازار نیاز دارد تا تریدر بداند که بازار چگونه حرکت می کند و نظم درونی آن به چه صورتی است. اما نکته خوبی که این روش دارد، این است که تقریبا در هر بازاری کار می کند. بازار سهام، فارکس، فیوچرز، طلا، نفت و … .

ناب ترین نوع از پرایس اکشن تریدرها به Tape Trader (تیپ تریدر) مشهور هستند. آن ها برای انجام معاملات خود نیازی به چارت ندارند (البته شاید گاهی اوقات نگاهی هم به چارت بیاندازند، مخصوصا اگر موقعیت معاملاتی باز داشته باشند). آن ها به دنبال مناطق پشتیبانی و مقاومتی برای کسب سود می گردند. ابزار اصلی آن ها در پنجره Time و Sales خلاصه می شود و یا شاید هم پنجره Depth of Market.

همچنین بخوانید |  ربات فارکس چیست و تا چه اندازه سودمند است؟

نمودارهای مرتب در برابر نمودارهای شلوغ پر از اندیکاتور

در قدم بعد، برای نشان دادن تضاد واضح میان نمودار خالص پرایس اکشن، و نموداری دیگر با برخی از مشهورترین اندیکاتورهای باینری آپشن و فارکس بر روی آن، می توانید دو نمودار مثال پایین را مشاهده کنید. نمودار اول، هیچ اندیکاتوری ندارد، کاملا برهنه است و تنها پرایس اکشن یا همان تحرکات قیمتی بازار را می توان در نمودار مشاهده کرد. در نمودار دوم اندیکاتور های MACD، استاکستیکس، ADX و باندهای بولینگر فعال هستند؛ این چهار اندیکاتور از اندیکاتورهای پر مصرف هستند، که گاهی با نام ابزار تحلیل ثانویه نیز نامیده می شوند.

پرایس اکشن
این تصویر نشان دهنده یک نمودار قیمتی مرتب، بدون هیچ اندیکاتور، و تنها با میله های نشان دهنده قیمت است.
اندیکاتور
این تصویر نشان دهنده یک نمودار قیمتی نا مرتب با تعداد زیادی اندیکاتور می باشد.

باید به این نکته نیز توجه داشت که در نمودارهای پر از اندیکاتورها، باید مقداری فضا در قسمت پایین نمودار داشته باشید، تا اندیکاتورها در این قسمت نمایش داده شوند، و همین امر باعث می شود تا قسمت پرایس اکشن نمودار کوچک تر شود، و همچنین توجه شما را از پرایس اکشن طبیعی منحرف کرده و به اندیکاتورها جلب می کند. بنابراین نه تنها فضای کمتری برای نمایش پرایس اکشن وجود دارد، بلکه توجه شما نیز به صورت کامل بر روی تغییرات قیمتی بازار، آن طور که باید متمرکز نمی شود.

اگر به هر دوی این نمودارها نگاه کنید، و از خود بپرسید که تحلیل و معامله با استفاده از کدام نمودار آسان تر است، جواب این سوال شما کاملا واضح خواهد بود. تمامی اندیکاتورهایی که در این نمودارها نمایش داده شده اند، و در کل تمامی اندیکاتورها، از همین پرایس اکشن اساسی گرفته می شوند. به بیان دیگر، معامله گران در زمان افزودن اندیکاتور به نمودارها، تنها متغیرهای بیشتری برای خودشان ایجاد می کنند؛ هیچ بینش و راهنمایی بیش از آن چه که در پرایس اکشن نمایان باشدف به دست نمی آورند.

استراتژی پرایس اکشن

استراتژی پرایس اکشن

اولین مرحله در استراتژی حرکات قیمتی، یافتن روند بازار است. این موضوع که بازار روند دارد یا بدون روند است، بر میزان موفقیت معاملات تاثیر زیادی می گذارد.

دومین مرحله، یافتن سطوح پشتیبانی یا مقاومت و یا محدوده های تقاضا یا عرضه (supply and demand) است. محدوده تقاضا، محدوده ای است که خریداران به دنبال ورود به بازار از این محدوده هستند. در مقابل، عرضه محدوده ای از بازار است که فروشندگان منتظر ورود به بازار و پایین آوردن قیمت ها هستند. به طور خلاصه، تقاضا محل تجمع خریداران است و عرضه محل تجمع فروشندگان.

سومین مرحله در استراتژی حرکات قیمتی، سیگنال یابی است. وقتی روند بازار مشخص باشد و همچنین سطوح بازگشتی بازار هم تعیین شده باشند، معامله گر در محدوده های احتمالی بازگشتی بازار اقدام به سیگنال یابی می کند. قدرت استراتژی حرکات قیمتی در الگوهای شمعی آن نهفته است. دو الگوی مشهور و قوی پین بار (Pin Bar) و الگوی کندل پوششی (Engulfing) از مهم ترین ابزار در سیگنال یابی است. یعنی معامله گر با ظهور یکی از دو الگو می تواند شرایط ورود به معامله را بررسی کند.

چهارمین مرحله، اصل انطباق است. هر سیگنالی به معنی ورود به معامله نیست. استراتژی حرکات قیمتی، سیگنال های قوی ای را صادر می کند، اما این به معنی موفقیت تمام معاملات نیست. برای این که موفقیت معاملات مبتنی بر الگوی حرکات قیمتی افزایش یابد، ما از اصل انطباق استفاده می کنیم. بر اساس این اصل، حداقل باید دو عامل با سیگنال ظاهر شده مطابقت داشته باشد و در یک راستا باشد. یعنی اگر در سطح حمایت هستیم و بازار در محدوده تقاضا هم قرار دارد، تنها با صدور سیگنال های صعودی می توانیم وارد معامله شویم.